چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۴۷ ق.ظ
جاها
دوربینم را کار می گذارم و چشم می چسبانم به چشمی.
پایه ها هی لق می زنند.
تصویر تار است. بابا توی کادر نیست. مامان تار است.
بچه ها هی از پشت روی سرم می پرند.
هی می فرستمشان تون کادر. قرار نمی گیرند.
باید زودتر جایشان را بهشان معرفی کنم.
باید زودتر تصویر را فوکوس کنم. جای بابا را و مامان را درست کنم.
تا بعد ببینم چقدر جا برای یک بانو و بچه هایمان باقی می ماند...
پایه ها هی لق می زنند.
تصویر تار است. بابا توی کادر نیست. مامان تار است.
بچه ها هی از پشت روی سرم می پرند.
هی می فرستمشان تون کادر. قرار نمی گیرند.
باید زودتر جایشان را بهشان معرفی کنم.
باید زودتر تصویر را فوکوس کنم. جای بابا را و مامان را درست کنم.
تا بعد ببینم چقدر جا برای یک بانو و بچه هایمان باقی می ماند...
- ۹۴/۱۲/۰۵