دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۰۲ ب.ظ
مخاطب خاص
-دادا! بیا یه بازی جدید بکنیم.
-چی؟
-نمی دونم.بیا فکر کنیم.
-...
-آها! استپ یخی
-این که جدید نیست.
-پس هف سنگ!
-آره. ایول.
سی دی های قاب دار قدیمی را روی هم می گذاریم و توپ تنیس را پرت می کنیم.
درست در نمیاید. زود خسته می شویم.
-اه! دادا! یه بازی دیگه...
-چی؟
-کاماندو بازی
میز و صندلی را می چینم و یک مسیر می سازم.
خوب درنمی آید
-اه
!دادا! امروز اصن بازی نکردیم!
-چی؟
-نمی دونم.بیا فکر کنیم.
-...
-آها! استپ یخی
-این که جدید نیست.
-پس هف سنگ!
-آره. ایول.
سی دی های قاب دار قدیمی را روی هم می گذاریم و توپ تنیس را پرت می کنیم.
درست در نمیاید. زود خسته می شویم.
-اه! دادا! یه بازی دیگه...
-چی؟
-کاماندو بازی
میز و صندلی را می چینم و یک مسیر می سازم.
خوب درنمی آید
-اه
!دادا! امروز اصن بازی نکردیم!
- ۹۴/۱۱/۱۲
لایک به همین یک خط روایتِ میانِ دوتا گفتگو.
لایک به خروج از مینیمالیسم.