سه شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۴۷ ب.ظ
آلزایمر
دیوارها به هم تکیه داده اند و چرت می زنند.
پشتی ها چند روزی سر پا بوده اند و هی می خواهند ولو شوند.
مبل ها حرفایشان را زده اند و دیگر فقط دارند به هم نگاه می کنند و هی می گویند : بله...
آدمهای توی قابها اسم خودشان یادشان رفته و عصا به دست فقط روبرو را نگاه می کنند.
ظرفهای تزئینی هی گل و بته هایشان را ها می کنند و دستمال می کشند.
بالش ها هم چپیده توی کمد ، هی به جان هم غر می زنند.
همه شبیه پیرزنهای خانه ی سالمندان شده ایم.
2-3 روزی است بچه ها نیامده اند...
- ۹۴/۱۰/۲۹