دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ق.ظ
فیل
یک مرد هندی ، فیلی داشت که از او کار زیادی می کشید و غذای کمی به او می داد.
روزی فیل خشمگین شد. صاحب خود را از پشت به زیر انداخت و او را لگدکوب کرد.
مرد هندی جان داد.
همسر او گریه کنان بچه های خود را جلوی پای فیل انداخت و گفت:
-ای فیل! که تو که پدرشان را کشتی، خودشان را هم بکش!
فیل به بچه ها نگاه کرد، پسر بزرگتر را با خرطوم گرفت و آرام بر گردن خود نشاند.
از آن پس فیل برای این پسر کار می کرد و از او اطاعت می نمود.
و پسر هم هرگز فیل را نیازرد.
/نوشته لئون تولستوی
- ۹۴/۱۰/۱۴