دادا احمد

نرگس ، محمد یوسف ، حسین، محمد جواد، حسنا و بهار

دادا احمد

نرگس ، محمد یوسف ، حسین، محمد جواد، حسنا و بهار

دادا احمد

خواهرزاده های من:
نرگس سادات........................... متولد: 6/88
محمدیوسف............................. متولد: 6/89
سید حسین(برادر نرگس).......... متولد: 10/91
محمدجواد(برادر محمدیوسف)... متولد: 4/92
حسنا(خواهر نرگس)
بهار (خواهر محمدیوسف)

تازه
پربیننده ترین مطالب
يكشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۰۲ ب.ظ

تناسخ

یکهو یک نوع پیراهن زنانه با گلهای ریز زرد پر میشود توی بازار.
همه دستفروش ها پیراهن با گلهای ریز زرد میفروشند.
همه مردها با ذوق،این پیراهن را برای زنهایشان میخرند.
زن و شوهرها همه یک طور به همدیگر عشق خواهند ورزید.
بعد بچه های عاشق بدنیا می آیند.
بچه هایی که وقتی به مزرعه ی کلزا میرسند، ازخوشحالی میمیرند.
  • دادا احمد

نظرات  (۴)

  • امیرحسین معتمد
  • حالا که مثلا بزرگ شده ایم و ریش درآورده ایم و حتا بچه ای هم همراهمان نیست توی ماشین، تا جاده  به مزرعه های کلزا می رسد، نگه می داریم و می رویم از آن عکس های توریستی می اندازیم توی آن زردی یک دست!

    درباره متن هم باید بگویم که خیلی خیلی متفاوت بود. همه جوره. غافلگیر شدم راستش. این باشد تا بعد...
  • قاصدک بارون
  • قشنگ نوشتی برادر
    پس دلیل عشق ما به گلهای ریز زرد این بود؟

    یادم هست توی کتاب نادر ابراهیمی، سه دیدار، هی از تپه ی گلهای زرد می گفت که روح الله عاشقش بود.
  • فاطمه حمزه لوی
  • یعنی پیراهن گل زرد آدم ها را عاشق تر می کند؟
    یا آدم های عاشق فارغ از هر پیراهنی و هر گلی و هر رنگی عاشق می مانند؟
    قلم خوبی دارین...موفق باشید..
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی