دادا احمد

نرگس ، محمد یوسف ، حسین، محمد جواد، حسنا و بهار

دادا احمد

نرگس ، محمد یوسف ، حسین، محمد جواد، حسنا و بهار

دادا احمد

خواهرزاده های من:
نرگس سادات........................... متولد: 6/88
محمدیوسف............................. متولد: 6/89
سید حسین(برادر نرگس).......... متولد: 10/91
محمدجواد(برادر محمدیوسف)... متولد: 4/92
حسنا(خواهر نرگس)
بهار (خواهر محمدیوسف)

تازه
پربیننده ترین مطالب
دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۱۳ ق.ظ

گربه سانان

وقتی با یک گربه ی ناز و پشمالو بازی می کنی، داری با خودت بازی می کنی. بازی تو، ربطی به او ندارد.
وقتی بازی تو ربطی به بچه ات ندارد، او را گربه ی خودت فرض کرده ای.
  • دادا احمد

نظرات  (۱۲)

  • امیرحسین معتمد
  • لایک های ما به خرده روایت ها بوده تا حالا.
    به خیال بازی یا پردازی ها.
    به ادبیات.

    اگر یه کمی هم حتا حس کنیم که ممکن است
    در معرض آموزه و گزارۀ تربیت کودک یا هر وعظ و شعار دیگری
    قرار بگیریم، فرار می کنیم جوری که گردمان هم نبینی، دادا احمد!


    ما فرزندان خیالیم. هر جا او برود ما، هم می رویم.
    اگر استدلال مستدلال می خواهی بکنی، خداحافظ!
  • حسن صنوبری
  • اتفاقا خیلی خوب است این یکی :)
    دمتان گرم
  • خارج ازچارچوب
  • لایک های من به کشف‌هایی که توی بیشتر متن‌هایت هست تعلق می‌گیرد. می‌خواهد تربیت فرزندی و شعاری باشد یا نباشد... مهم ، لذتی‌ست که که از کشف می‌برم. 
    ﯾﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﺑﺪم ﺑﻪ دوﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮﺟﺎ ﻣﯿﺮن ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻧﮑﺎت رو ﺑﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ﮔﻮﺷﺮد ﮐﻨﻦ ؟!! ﺑﺎﺑﺎ ﻟﻄﻒ ﮐﻨﻦ ﺗﻮ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﭘﯿﻐﺎم ﺑﺪم . ﭼﯿﻪ ﻣﺪ ﺷﺪ ﻫﺮ وﺑﻼﮔﯽ ﻣﯿﺮی ﯾﮑﯽ ﻧﻈﺮ ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﯽ دﻟﺪه راﺟﻊ ﻧﻮﺷﺘﻪ ؟ ﻣﻦ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻋﺎﻣﻢ ، ﻧﻮﺷﺘﻪ رو ﻫﻤﻮﻧﻄﻮر ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪه دوﺳﺖ دارم ، ﻧﻪ اﯾﻨﮑﻪ ﯾﮑﯽ ﺑﯿﺎد ﻫﯽ دﺳﺘﻤﺎﻟﯿﺶ ﮐﻨﻪ . ﺧﯿﻠﯽ دوﺳﺖ دارﯾﺪ ﮐﺎر ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﮐﻨﻪ ، ﺗﻮ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻧﻈﺮ ﺑﺪﯾﺪ .اینو هم به خودتون میگم هم به باقی دوستان، واقعا حس خوشایندی به من مخاطب نمیده یکی اینطوری نظر میده راجع به نوشته. و بعد هم کی گفته هم قصدشون از نوشتن توی وبلاگ تمرین نویسندگیه؟! یکی میخوااد دلنوشته بذاره، میخواد روایت و حال و احوال اون روزش رو بنویسه، حتما که نباید قواعد نویسندگی رو رعایت کنه
    الان خودتون ببینید پست به این خوبی رو با نظر به نظر خودشون کارشناسی چقدر مسخره تفسیر کردن! حال آدم بد میشه اصلا
  • امیرحسین معتمد
  • یکی دو کلامی با خانم یا آقای ...

    خیلی ناراحت نشوید. اینجا هیچکس کارشناس نیست. هیچ کس هم دلش نمی خواهد با نقدش نوشته ها را دستمالی کند. هرچند دستمالی آنقدرها هم که شما فکر می کنید بد نیست. ما برای پاک کردن و براق کردن همه اشیای گرانبهای آطرافمان، آنها را دستمالی می کنیم. قشنگ تر می شوند.

    از این گذشته، مایلم از شما بپرسم حاشیۀ این وبلاگ را دیده اید؟ همان جمله خیلی خوبی که درباره مردن و نوشتن و نقد و روز حساب است، همان را می گویم. آن را خوانده اید؟ به نظرتان منظور نویسنده ای که آن را می نویسد و می گذارد سر در صفحه اش چی می تواند باشد؟

    بپذیرید ما اینجا با یک وبلاگ نویس معمولی مواجه نیستیم. نویسنده این وبلاگ، یک روزانه نویس معمولی نیست که درددل هایش را بنویسد و برود و دنبال چهارتا نظر عوامانه باشد. کسی که نقد را روز حساب نوشتن می داند، یعنی از نقد ناگزیر است و جوری سلوک می کند که روز نقدش نامه اش را بدهند دست راستش. پس نقد کارشناسی، همان چیزی است که نویسنده خواسته.

    ولی اینکه می گویید خب بروید توی خصوصی برایش نظر بگذارید هم حرف بیراهی نیست. ولی قبلش می خواهم یک سوال دیگر ازتان بپرسم:
    اگر حرف های تخصصی و کارشناسی را توی خصوصی به نویسنده بگوییم، آیا عرصۀ عمومی صفحه پر نمی شود از یک سری نظر عامیانه معمولی؟ یک سری ها؟ نظر شما را نمی دانم، به نظر من این لطف به نویسنده نیست. یک جور اجحاف است.

    دوباره می گویم اینجا یک وبلاگ عامه پسند نیست. نویسنده باید در عین حالی که شمای عوام را جذب می کند، بتواند مخاطب های خاص را هم نگه دارد برای خودش. مطمئن باشید، هر وقت وبلاگ تبدیل بشود به یک وبلاگ ساده که مخاطبش عوام باشند، همان وقت، نویسنده باید فاتحه وبلاگش را بخواند.


    این بود انشای من!







    جناب معتمد منظور بنده صرفا شخص شما نبودین! کما اینکه در وبلاگ دیگری خطاب به جناب برقعی هم همین نظر رو گذاشتم.
    بله اگه وبلاگ تمرین نویسندگیست من شخصا دیگه این وبلاگ رو نمیخونم
    اون نوشته بقل وبلاگ هم چند روزی بیشتر از نوشتنش نمیگذره
    در کنار اینکه هیبت وبلاگ در نگاه اول چیز دیگری القا میکنه به مخاطب
    و کیه که منکر بشه ظاهر و شکل و شمایل وبلاگ با هدف همخونی نداره؟! با این توصیفات شما الان این وبلاگ با شکل و شمایل ظاهریش همخونی نداره...!

    این وبلاگ و نحوه ی اداره اش مستقیما برمیگرده به خواست و نظر مدیریتش و ما هم فقط نظر شخصی مونو نوشتیم، زیاد امیی به ترتیب اثر نداریم!
    بنده هم میدونم نویستده این وبلاگ شخص معمولی نیست حداقل حداقلش از نظرات کارشناسی که در دیگر وبلاگ ها میذارند میشه متوجه شد که نویسنده قابلی هستند و ....
    اما حرفم اینه اگه قراره تمرین نویسندگی کنیم،ۀ یه وبلاگ بزنیم با همین هدف

    در هرصورت سپاس از همکلامی
    موفق و مؤید
  • امیرحسین معتمد
  • مطالبی که اینجا نوشته می شود، دربارۀ بچه هاست. کلمه ها قلمبگی ندارند و لبه دار نیستند، فضاها هم عمدتا دوبعدی اند و حجم ندارند. همه چیز سمباده کشیده و منحنی است. هیچ لبه تیزی بنا نیست داشته باشیم. خیلی هم خوب این اقتضای نوشتن درباره بچه هاست.

    حالا دوباره به طرح وبلاگ نگاه کنید! به نظر من همخوانی هست. کامل نیست؟ خب نباشد. ما هم سمباده دستمان می گیریم و سمباده می کشیم.

    جدای از همه اینها، واقعا ممنون از ارائۀ نظراتتان.
    آموزنده بود و یاد گرفتم.





    ارجاع تون میدم به اولین نظری که در این پست نگاشتید :)
    تا قبل از این نوع انتقاد ها به متن های اینجا ما هم منکر همخوانی داشتن نبودیم!!
  • آب‌گینه موسوی
  • بله.
  • عطار کوچولو
  • گاهیهدف رو توی بازی با بچه ها فراموش می کنیم.
    اینکه ما داریم بازی گردانی می کنیم یا بازی، همین نقطه ی دقت نظر شماست.

    حق؛
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی